love#like#love#song#baby#

i lOvE you like A lOvE sOnG baBY

!!!!!

روزی یکی دو پک....

روزی یکی دو پیک....

روزی یکی دو پست....

این است روزهای من....

[ جمعه 10 آبان 1392برچسب:, ] [ 20:34 ] [ me&you ] [ ]

!!!

میگن مار از پونه بدش میاد دمه خونش سبز میشهفریاد

دقیقا حکایت منه

یعنی دقیقنا!!!!!!!!بی تقصیربی تقصیربی تقصیر

[ جمعه 26 مهر 1392برچسب:, ] [ 17:51 ] [ me&you ] [ ]

منم فانتزی دارم خو مگه چیه؟!

یکی از فانتزیام اینه که با لحن جدی و خسته به یه دکتر بگم : لطفا حاشیه نرو دکتر !

بعد بلند شم و از پنجره مطبش به افق خیره بشم و بگم : فقط بگو چند روز دیگه زنده می مونم ؟فریادفریادفریاد

[ دو شنبه 1 مهر 1392برچسب:, ] [ 15:51 ] [ me&you ] [ ]

بابا پرانتز!

ناراحت چی هستی عزیزم؟!

اغوشت مثل پرانتز برا همه جاداره!!مردد

به کارت برس!!!

 

این نوشته ها مخاطبی نداره!!

قابل توجه ......!!

[ پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:, ] [ 1:46 ] [ me&you ] [ ]

!!

به بعضی ها باید گفت عزیزم

من پین کد نیستم

3بار بهت فرصت بدممردد

مخاطب خاصی وجود نداره!!

 

[ سه شنبه 22 مرداد 1392برچسب:, ] [ 1:19 ] [ me&you ] [ ]

بعضیا اصلا ارزش ندارن!!

بعضی ادما مثه لیوان میمونن

زیادتر از حد که بهشون بها بدی

سرریز میکنن،اول خودشونو بعد

دورو برشونو

به گند میکشنمهر شده

[ یک شنبه 20 مرداد 1392برچسب:, ] [ 19:51 ] [ me&you ] [ ]

?

گاهی برای کشیدن

فریاد

هزاران پیکاسو

هم

کافی نیست!!

اره اینجوریاسچشمک

[ شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, ] [ 19:46 ] [ me&you ] [ ]

عزیزم!!

عزیزم

تو

خیلی باکلاسی

ولی من همه کلاسارو میپیچونم!!!!چشمک

[ جمعه 18 مرداد 1392برچسب:, ] [ 17:11 ] [ me&you ] [ ]

زندگی مسابقه نیست!!!!!!!!!!!

زندگی مسابقه نیست

زندگی یک سفر است

وتو  ان مسافری باش

که در هر گامش

ترنم خوش لحظه هاجاری است.

بادم زدن درهوای گذشته

ونگرانی فرداهای نیامده

زندگی رامگذار که از لابلای انگشتانت فرولغزد،

واسان هدر رود.

رورویاهایت را فرومگذار

که بی انان زندگانی راامیدی نیست

وبی امید،زندگانی رااهنگی نیست

[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, ] [ 21:25 ] [ me&you ] [ ]

جمله های زیبا

 

[ سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:, ] [ 1:58 ] [ me&you ] [ ]

اموخته ام.........

آموخته ام که وابسته نباید شد ، نه به هیچکس و نه به هیچ رابطه ای
و این نشدنی ترین اصلی بود که من آموختم !

 

[ چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, ] [ 18:58 ] [ me&you ] [ ]

خدایا!


خدایا!
به من توفیق
شکست در عشق
صبر در نومیدی
رفتن بی همراه
کار بی پاداش
دین بی دنیا
عظمت بی نام
خدمت بی نان
ایمان بی ریا
خود بی نمود
عشق بی هوس
تنهایی را در انبوه جمعیت
و دوست داشتن بدون آنکه دوست بدارند
.............................................. روزی کن!

دکتر علی شریعتی

[ یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, ] [ 1:6 ] [ me&you ] [ ]

زیر باران هم زیباست........

هرکجا هستم باشم
اسمان مال من است
پنجره فکر هوا عشق زمین مال من است
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند قارچ های غربت؟
من نمی دانم که چرا می گویند
اسب حیوان نجیب است کبوتر زیباست
وچرا در قفس هیچ کس کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد؟
چشمها را باید شست جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست
واژه باید خود باران باشد.
چترها را باید بست زیر باران باید رفت
فکر را خاطره را زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران درخت
دوست را زیر باران باید دید
عشق را زیر باران باید جست
زیر باران باید بازی کرد
زیر باران باید چیز نوشت حرف زد نیلوفر کاشت...

[ یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, ] [ 1:0 ] [ me&you ] [ ]

دکتر شریعتی عزیزم میگه...................

من رقص دختران هندی را بیشتر از نماز پدر و مادرم

 دوست دارم چون آن ها از روی عشق می رقصند و

  این ها از روی ترس!!!! 

بچه ها من هرچی دوس دارم تواین وب میذارم از ته دل امیدوارم خوشتون بیادو از اینا لذت ببرید

وطعم ازادی،خوشبختی،موفقیت وهزارا چیز خوب دیگرو بچشید

ودرتمام مراحل زندگیتو این شکلی باشیدموفق.

[ شنبه 14 مرداد 1391برچسب:, ] [ 23:16 ] [ me&you ] [ ]

جندتاجملس فقط

هیــــــــــ ـــ ــــچ کــ ــ ـــس نفهمیــ ـــ ــ ــــد کهـ خـــــ ـ ـــــدا همـ تنهاییــــــش را فریــاد میزنـ ـــ ــــ ـــ ــــد "قُول هُوَ اَللهُ اَحَد"
...
نانوا هم "جوش شیرین " میزند
بیچاره فرهاد
...
خدایا ، تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم
یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده . . .
...
چه دنیای عجیبی ست ..! هر وقت حرف ِ دلـــــــــم را زدم، دلــــــــت را زدم ...
...
هر كس از این دنیا چیزی برداشـــــــت ..! من از این دنیا دست برداشتـــــــم ...

[ شنبه 14 مرداد 1391برچسب:, ] [ 23:12 ] [ me&you ] [ ]

قدر وقتتو بدون

                 نوشته ای از ارما بومبک                        

    اگر میتوانستم یک بار دیگر به دنیا بیایم کمتر حرف میزدم و بیشتر گوش میکردم.

دوستانم را برای صرف غذا به خانه دعوت میکردم حتی اگر فرش خانه ام کثیف و لکه دار و یا کاناپه ام ساییده و فرسوده شده بود.

 

در سالن پذیرایی ام ذرت بو داده میجویدم و اگر کسی میخواست که آتش شومینه را روشن کند نگران کثیفی خانه ام نمیشدم.

 

 

پای صحبت های پدر بزرگم مینشستم تا خاطرات جوانی اش را برایم تعریف کند و در یک شب زیبای تابستانی پنجره های اتاق را نمیبستم تا آرایش موهایم به هم نخورد شمع هایی که به شکل گل رز هستند و مدتها بر روی میز جا خوش کرده اند را روشن میکردم و به نور زیبای آنها خبره میشدم.

 

 

با فرزندانم بر روی چمن مینشستم بدون آنکه نگران لکه های سبزی شوم که بر روی لباسم نقش میبندد.

 

 

با تماشای تلویزیون کمتر اشک میریختم و قهقهه ی خنده سر میدادم و با دیدن زندگی بیشتر میخندیدم.

 

 

هر وقت که احساس کسالت میکردم در رختخواب میماندم و از اینکه آن روز را کار نکرده ام فکر نمیکردم که دنیا به آخر رسیده.

 

 

هرگز چیزی را نمیخریدم !فقط به خاطر اینکه به آن احتیاج دارم و یا اینکه ضمانت آن بیشتر است.

 

 

به آن که بی صبرانه در انتظار پایان نه ماه بارداری بمانم هر لحظه از این دوران را می بلعیدم چرا که شانس این را داشته ام که بهترین موجود جهان را در وجودم پرورش دهم و معجزه ی خداوند را به نمایش بگذارم.

 

 

وقتی که فرزندانم با شور و حرارت مرا در آغوش میکشیدند هرگز به آنها نمیگفتم :بسه دیگه حالا برو پیش از غذا خوردن دستهایت را بشور بلکه به آنها میگفتم دوستتان دارم.

 

 

اگر شانس یک زندگی دوباره به من داده میشد هر دقیقه ی آن را متوقف میکردم آن را به دقت میدیدم به آن حیات میدادم و هرگز آن را پس نمیدادم!....

 

 

[ شنبه 14 مرداد 1391برچسب:, ] [ 23:8 ] [ me&you ] [ ]

دوست دارم توقلب من فقط تویی

دارم از تو دور می شم

داره تنها می شه قلبم

می دونم نبودن تو

جونمو می گیره کم کم

چیزی از تنم نمونده

بعد دل شکستن تو

یه اتاق ساکت و سرد

منو فکر رفتن تو

منو فکر رفتن تو

دوست دارم

دوست دارم هنوز عشق منی

می دونم منو از یاد می بری

بهونه ی نفس کشیدنم تویی

دوست دارم

تو قلب من فقط تویی


دوست دارم

[ شنبه 14 مرداد 1391برچسب:, ] [ 22:53 ] [ me&you ] [ ]

دل شکوندن

دل شکوندم عاقبتم این شد دلیو نشکن چون یه عمر دلت میشکنه وتاوان پس میدی

ودر این موقع بزرگترین افسوس ادم این میشه که:میخواهدامانمیتواند وبه یاد می اورد روزی که میتوانست امانخواست

[ پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, ] [ 18:56 ] [ me&you ] [ ]

صف زندگی

صف زندگی

مردم برروی سطح زمین،دریک صف راه می روند.

هرکدام از انهاساک درجلو،ویکی دیگردرپشت حمل میکنند.

درساک جلویی،حسن هاومزیت هاقرارداشته ودرساک پشتی،نقص هاوخطاها......

طی این صف طولانی که زندگی نام دارد،چشمان مابه ساک هایی است که جلویمان قراردارند،

هنوزبه همه ان دست نیافته ایم ولی مطمئنیم که یک روز این اتفاق می افتد.

درپشت ماکاستی هاوخطاهاوزن زیادی رابه ماتحمیل می کنند.

ولی ماوانمودمیکنیم که انهارانمیبینیم،چون خیلی مشغول هستیم،مشغول به سرزنش خطاهاوعیب هایی که درساک افرادجلویی ماقراردارند.ماخودمان رابهترازاومیبینیم ودرعین حال،فردی که پشت سرما حرکت میکندنیزبه همین موضوع فکرمیکند...

این جریان به مایاداوری میکند که جایگاه ما درمیان دیگران کاملا نسبی است.ما نه بهترازبقیه هستیم ونه بدترازانان.

مابایدبه اطرافیانمان حق تغییر رابدهیم،بدون این که انهارابه خاطرخطاهاوکمبودهای فعلی شان سرزنش کنیم.

((بزرگترین خطا،داشتن خطاهایی است که تلاشی برای اصلاح انها نکنیم))

 

[ سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, ] [ 14:25 ] [ me&you ] [ ]

این گونه باش!!!!!!!!!!

این گونه باش!

در سخاوت وکمک به دیگران ،همچون رودخانه باش                        درتواضع وفروتنی،مانندزمین باش

درمهرومحبت،مانندخورشیدباش                                                 درتحمل وشکیبایی،مثل دریاباش

درکتمان خطاهای دیگران،مثل شب باش                                       وان طورتظاهر کن که واقعاهستی;یاانطورباش که

درخشم وغضب طوری باش که انگاراز دنیارفته ای                           تظاهرمیکنی!

 

[ سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, ] [ 13:34 ] [ me&you ] [ ]

تعریف زندگی؟؟؟؟!!!!!!!!

توباخدای خود کارودل خوش دار!

زندگی برای شماچ معنایی دارد؟

میدان نبرد؟

یک بازی؟

پوچ؟

.........

یانه؟؟؟؟////

یک فرصت برای رشدکردن وبه کمال رسیدن؟

برای عشق ورزیدن؟

برای وصل شدن؟

برای بودن!

زندگی خودرامعنی کنیدوبه ان جهت دهید!

زندگی برای من یعنی :

ز:زیبایی مبرم

ن:نیایش صبحدم

د:دردهای مبهم

گ:گام های محکم

ی:یارکهن

برای شماچطور؟شماچه تعریفی برای زندگی خوددارید؟

[ شنبه 7 مرداد 1391برچسب:, ] [ 22:52 ] [ me&you ] [ ]

love is every day

Love is not a word to say
Love is not a game to play
Love doesn't start in April and finish in May

Love is yesterday, tomorrow and today

 عشق کلمه نیست که بگی

عشق گیم نیست که باهاش بازی کنی

عشق توفروردین شروع نمیشه تو اسفندم تموم شه

عشق دیروز،امروزوفرداست

 

[ جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, ] [ 18:51 ] [ me&you ] [ ]

you need feeling

Love Someone ...
Not Because They Give
You What You Need ... !!!

But

Because They Give You Feelings
You Never Thought You Needed!

عاشقه یه نفرباش نه بخاطراین که هرچی لازم داری بهت بده بلکه اون بهت احساس میده که هیچوقت فکر نمیکردی لازمش داشته باشی

[ جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, ] [ 18:31 ] [ me&you ] [ ]

##########عاشقتم مادر گلم##########

از مرگ نمی ترسم

من فقط نگرانم

که در شلوغی آن دنیا

مادرم را پیدا نکنم ...

 

 

[ سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, ] [ 19:2 ] [ me&you ] [ ]

my dear william said:


William Shakespeare Said :
ویلیام شکسپیر گفت :

I always feel happy, you know why?
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟

Because I don't expect anything from anyone
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم

Expectations always hurt ...
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند ...

Life is short ...
زندگی کوتاه است ...

So love your life ...
پس به زندگی ات عشق بورز ...

Be happy
خوشحال باش

And keep smiling
و لبخند بزن


Just Live for yourself and ..
فقط برای خودت زندگی کن و ...

Befor you speak ؛ Listen
قبل از اینکه صحبت کنی ؛ گوش کن

Befor you write ؛ Think
قبل از اینکه بنویسی ؛ فکر کن

Befor you spend ؛ Earn
قبل از اینکه خرج کنی ؛ درآمد داشته باش

Befor you pray ؛ Forgive
قبل از اینکه دعا کنی ؛ ببخش

Befor you hurt ؛ Feel
قبل از اینکه صدمه بزنی ؛ احساس کن

Befor you hate ؛ Love
قبل از تنفر ؛ عشق بورز

That's Life …
زندگی این است ...

Feel it, Live it & Enjoy it
احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر

ویلیام شکسپیر عزیزم خیلی دوست دارم

 

[ دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:, ] [ 23:4 ] [ me&you ] [ ]

عشق چیست؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام به همتون بچه ها میخواسم نگرش همتونو راجع به این که

عشق چیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بدونم

ممنون میشم اگه تونظرات واسم بنویسید

[ یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:, ] [ 1:23 ] [ me&you ] [ ]

sara

معلم؛ عصبی دفتر را روی میز كوبید و داد زد: سارا ...دخترك خودش رو جمع و جور كرد، سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم كشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟
معلم كه از عصبانیت شقیقه هایش می زد، توی چشمان سیاه و مظلوم دخترك خیره شد و داد زد:چند بار بگم مشقات رو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نكن ؟ هـــا؟!فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت كنم!
دخترك چونه ی لرزونش رو جمع كرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:
خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن...
اونوقت می شه مامانم رو بستری كنیم كه دیگه از گلوش خون نیاد...اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشك بخریم كه شب تا صبح گریه نكنه... اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره كه من دفترهای داداشم رو پاك نكنم و توش بنویسم... اونوقت قول می دم مشقامو ...
معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا ...و كاسه اشك چشمش؛ روی گونه خالی شد . . .

 

[ جمعه 30 تير 1391برچسب:, ] [ 20:44 ] [ me&you ] [ ]